درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

اولین سفرنامه

عشق مامان سلام دردونه من بالاخره شما خوابیدی و فرصت شد تا بیام و خاطره اولین سفرت را تو وبلاگت ثبت کنم یک هفته است که برگشتیم و من انقدر خسته و بی حوصله بودم که هروقت تو می خوابیدی منم کنارت خوابم می برد و فرصتی برای آپ کردن نداشتم و چون تعداد عکسها هم زیاد بودش همت نمی کردم که بشینم و درستشون کنم و امیدوارم امروز بتونم آپم را کامل کنم و ثبتش کنم سه شنبه 14اُم مرداد ماه 93 اولین باری بود که گذاشتمت پیش مامان ملک و تنهایی رفتم دکتر و بعد از یکساعت بابایی اومد دنبالم و رسوندم خونه و خودش رفت روغن ماشین را عوض کنه و منم رفتم تا خریدامون و انجام بدم و بعدش اومدم پیش شما  عشق مامان گریه نکرده بودی اما همش بهانه نونو می گرفتی ...
26 مرداد 1393

20 ماهگی ناناسی

ناناسی سلاااااام همین الان لالا کردی و من سریع اومدم تا به مناسبت 20اُمین ماهگردت آپ کنم عشق مامان   20  ماهگیت مبارک  20 عددی هستش که من خیلی دوستش دارم و به نظرم یه جورایی خاصه  عزیز دلم ایشالا همیشه تو زندگیت نمره های 20 بگیری،کارت 20باشه،اخلاقت20باشه،هیکلت20باشه،قیافت 20باشه،تیپت 20 باشه و خلاصه همیشه موفق باشی عشقم وقتی کوچیک بودم نمره مورد علاقه ام 20 بودش و همیشه سعی می کردم 20 بگیرم و اکثرا هم شاگرد ممتاز میشدم ازاون موقع حس خوبی به 20 دارم و الان که دختر کوچولوی من 20ماهه شده حس بهتری دارم به مناسبت این ماهگرد قشنگ برات کلی اسباب بازی هدیه گرفتم  از وقتی تاب تاب امیرحسین...
10 مرداد 1393
1